مدح و مناجات با پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
شاعر : مهدی شریف زاده
نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه
وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع
قالب شعر : ترکیب بند
دارد سرِ تعـظـیـم سـرِ ما به نجف خیلی شدهایم عاشق و بیتاب نجف
مقـصود اگر کعـبه و بُتخانه نبود مـایل بـشـود قـبـلـۀ مـاها به نجـف
از خـاک اضـافی شـما خـلق شدیم مادر به مدینه رفت و بابا به نجف
دل را به کـسی نـدادم اِلا به عـلـی لا حــول و لا قــوة اِلا بـه نـجــف
دل پـر زده و کـبـوتر بام شماست پرمیکشد از گنبدِ خضرا به نجف
دیــوانــۀ ایــوان طــلایـی هـسـتــم
مجـنون عـلی و مـرتـضایی هستم
ما قـبـلتـر از سـرزدنِ نـورِ نـبـی نـور عـلـی اُفـتاده به منـشورِ نـبی
آدم شـده آنکـه شد کـلیـمش حـیـدر با مـهـر عـلی آمـده در طـور نـبی
در آخر عمر لَیَهجُرَش میخواندند جانهـا به فـدای دل رنـجـور نـبی
هـرجا به مـیـان نـام عـلـی میآیـد خوشحال شده فاطمه، مسرورِ نبی
در مــیـکـدۀ مـحـمـدی بــاده بـزن سرمستِ علی، خورده از انگور نبی
بیرون نشد از لبش به جز حرف علی
شد شصت و سه سال زندگی صرف علی
بـگـذار اویـس و مـبـتـلایت باشـیم ما مـعـتـکـفـان در حـرایت بـاشـیم
آقــا و رســول مــهــربــان عــالـم ما نـوکـر و سـائل و گـدایت باشیم
ایکاش که عـمـاری و مقـدادی یا سلـمـان و ابـوذری بـرایت بـاشـیم
هـم اهـل بـرائت و تـبـری بـاشـیـم هــم اهــل تـولّا و ولایـت بـاشـیــم
ایکاش که قـسمت بشود یک بارم ما مسافر صحـن و سـرایت باشیم
فـریاد زنان عـلی علی میخوانـیم
روزی که به مسجـدالـنبی میآئـیم
|